من شاعر نیستم ولی شعر را دوست دارم، آنچنانکه نثرهایم تابعی از شــعرند، کافیست آنها را عمودی بنویسم! بیش از این نمی خواهم به صفت و موصوف ها بپیچم، یواشکی هم از کنار اوزان و اعلام غیر متعارف می گریزم و قصدهســت که این بارملاحظه و هوای الفبای فارسی را داشته باشم! یکسر به سراغ شــخصی می روم که به تمام معنا، به او افتخار می ورزم. آزاد اندیشــی که مرزهای ادبــی را با یک مهــارت خاص بهم ریختــه، صیاد تیــز بینی که هر شــکار را با رســن الفبا ی معجز خــود از بلندای کوه به زیر کشانده ! او را بایــد پدر غنایی ترین و عاشــقانه ترین اشعار لری دانست. هر هما در قاف می بستم به همتمی نیام در پایش قالب محبت می فریبن طوطیان واشکر و قنمه و دل حرف شکرین می کردمش بنبی قفس الفت داشت و کاممکو ز کوه بیراهه می اوما و دومممی نهادی گردن خود قمری از شوقحلقه دام مرا ،چون حلقه طوق میــر، همپای طاهــر و ایرج رفتــه و معمول در مجالس شــادی و غم، مردم لرستان را از مفردات صوت های زندگی بخش اشعار خود برخوردار کرده است. م
میرم ،میر نــوروز، میر ها ونوممکوک د کوه، ماهی ز رو، اوما و دومم.مه میرم، میر
نوروز، میر دیاریکل تور د عروسو کنم سواری. میر برای کسانی که به دنبال ارقام شناسنامه و دایره و حلقه های کوچک شــناختی بی اثر در شخصیت انسانها می گردندهم بی جواب نمانده !نوبهاری فصل گل اومام و دنیاچهارشنبه سوری بیست و هشتم ماه.یکصد وسی وسه از بعد هزاریبگذرد به سختی بر من روزگاری. میر به نســب ، ازخودمانه،لرستانی ها، همین نزدیکی، جایدر پلدختر. یک روستایی کنجکاو که فراتر از مردم روستاهای خود می اندیشده! به دور، دورها رفته، اصفهان، همدان، شیراز و آخرش دل به دهلران بسته. ای دله سی دهلرو پدر خوبم...
ادامه مطلبما را در سایت پدر خوبم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zamanchemigooyad بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 12:38